English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (886 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mistake of fact is a good defence U اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
mistake of law is no defence U اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
action for avoidance U اقدام برای لغو
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
professionalism U صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
appeal [to] or [for] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
acres U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
vacation sittings U جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
computed altitude U ارتفاع محسوب
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
enumerate U بشماراوردن محسوب داشتن
enumerated U بشماراوردن محسوب داشتن
enumerates U بشماراوردن محسوب داشتن
enumerating U بشماراوردن محسوب داشتن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
ignorance of the law is no defence U جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
normal U هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
ignorance of the face is a good defence U جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
Hello Hbib This is our teacher Her nam is U فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
Farzaneh was considered an excellent teacher. [ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.] U فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
write U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
keeping house U در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
occupation U حرفه
profession U حرفه
occupations U حرفه
traded U حرفه
trade U حرفه
workless U بی حرفه
businesses U حرفه
craft U حرفه
crafts U حرفه
craftsman trade U حرفه
profession U حرفه یی
professions U حرفه
professions U حرفه یی
mTtiers U حرفه
careers U حرفه
careering U حرفه
careered U حرفه
career U حرفه
metier U حرفه
metiers U حرفه
professional <adj.> U حرفه ای
vocation U حرفه
vocations U حرفه
business U حرفه
trend U حرفه
trends U حرفه
line of business U حرفه
avocation U حرفه
skill U حرفه
mystery U حرفه
mysteries U حرفه
intervention U اقدام
esteem U اقدام
enforcement U اقدام
enterprise U اقدام
actionless U بی اقدام
interventions U اقدام
emprise U اقدام
proceeding U اقدام
ploy U اقدام
enterprises U اقدام
ploys U اقدام
procedure U اقدام
moved U اقدام
actions U اقدام
action U اقدام
moves U اقدام
move U اقدام
careerist U حرفه دوست
professionalize U حرفه یی کردن
careerists U حرفه دوست
pursuit U حرفه پیشه
pursuits U حرفه پیشه
traded U حرفه کسب
traded U پیشه حرفه
vocations U حرفه صدا
trade U حرفه کسب
dilettantes U غیر حرفه
technologist U حرفه شناس
trade U پیشه حرفه
vocation U حرفه صدا
dilettanti U غیر حرفه
prizefighter U مشت زن حرفه یی
legal profession U حرفه وکالت
avocation U کار حرفه
professionalize U حرفه یی شدن
professionalism U حرفه یی بودن
dilettante U غیر حرفه
saints U عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
saint U عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
proceed U اقدام کردن
expediency U اقدام مهم
to bend effort U اقدام کردن
deal U اقدام کردن
precaution U اقدام احتیاطی
precautions U اقدام احتیاطی
it wasprologue to the nextmove U اقدام بعدبود
regular procedure U اقدام قانونی
the needful U اقدام لازم
intercommunion U اقدام مشترک
proceeded U اقدام کردن
double action U اقدام دوجانبه
deals U اقدام کردن
counteraction U اقدام متقابل
countermeasure U اقدام متقابل
deal with U اقدام کردن
under way U دردست اقدام
preparations U اقدام مقدماتی
action for cancellation U اقدام به ابطال
social action U اقدام اجتماعی
action for cancellation U اقدام به لغو
demarche U اقدام سیاسی
appropriate action U اقدام مقتضی
action at low U اقدام قانونی
start out U اقدام کردن
preparation U اقدام مقدماتی
enterprises U قدرت اقدام
enterprises U اقدام کردن
enterprise U اقدام کردن
enterprise U قدرت اقدام
action statement U دستورالعمل اقدام
in hand U در دست اقدام
operation immediate U اقدام سریع
initial movement U نخستین اقدام
actions U کار اقدام
emprize U اقدام کردن
actions U فعل اقدام
action U کار اقدام
action U فعل اقدام
measure of prevention U اقدام احتیاطی
counter-measure U اقدام متقابل
legal action U اقدام قانونی
proceed with deliberations U اقدام به مذاکره
expedience U اقدام مهم
to take of a U اقدام کردن
counter-measures U اقدام متقابل
to take measures U اقدام کردن
protective measure U اقدام حمایتی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com